معماری عشق است



ساختار شهر (سازمان فضایی شهر)

نحوة شکل­گیری، مکانیابی عناصر، بخش های مهم شهر و رابطۀ آنها با یکدیگر تحت تأثیر عوامل متعددی مانند عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، اداری، نظامی، خصوصیات و نیازهای فضایی و رابطه آن با سایر فعالیت ها قرار دارد. ساخت هر شهر از یک سو نمایانگر هماهنگی فضای کالبدی شهر با شرایط و عوامل مزبور و از سوی دیگر گویای چگونگی جریان فعالیت­های اصلی شهر می باشد (سلطانزاده، 1375: 290). "برخی، ساختار شهر را به معنای طراحی : کالبدی و استخوان بندی شهر و نیز الگوی کاربری اراضی می دانند و معتقدند در مطالعه ساختار شهر، ت های رشد و توسعه شهری، حمل و نقل دورن شهری، مسئله مسکن و الگوی ریخت شناسی شهر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد. همچنین عملکردهای مختلف شهری شامل عملکرد مذهبی، اداری، تجاری و حمل و نقل در بررسی ساختار شهر مد نظر می­باشد" (حاجی‌زاده بیگدلی، حسین‌پور به نقل از برزگر؛ 1394: 36).

ساخت اصلی نظریه­ای است که دیدگاه کلانی نسبت به بافت شهر اتخاذ کرده و به کلیت آن نظر دارد. این رویکرد می­تواند به عنوان مکمل مطالعات شناخت بافت­های شهری به کار رفته و ارتباط میان اجزا را در شکل دهی به یک کل، بیان کند. این دیدگاه علاوه بر کالبد و فرم شهر به فعالیت­ها و عملکردهای شهری نیز نظر دارد. تعاریف مختلفی از ساختار اصلی، ساختار فضایی و استخوان­بندی شهر وجود دارد، از آنجا که ساختار فضایی شهر ارتباط معنایی نزدیکی با شکل کالبدی شهر دارد، لذا در این پژوهش این دو ترادف معنایی دارند و منظور از هر دو مفهومی یکسان است. در ادامه مهم ترین تعاریف بیان می­شود:

ساختار فضایی واژه­ای است که از دو مفهوم فضا و ساختار سرچشمه می­گیرد. از این رو برای درک ساختار فضایی ابتدا مفهوم فضا و ساختار بررسی می­شود.

فضا در ابعاد وسیع و جامع خود تجلی­گاه رابطه میان تمام فعالیت­های انسانی است. این فعالیت­ها هرکدام به گونه­ای متفاوت از یکدیگر اثرات خود را بر جای نهاده و چشم اندازهای گوناگونی را بوجود می­آورند (حسن زاده، 1387).

از نقطه نظر جغرافیا، فضا جائی است که پدیده ها با هم کنش متقابل دارند و فعالیت های انسان در آن شکل می گیرد. در واقع فضا مجموعه­ای از کالبد و محتواست، هنگامی که صفت یا پسوندی به فضا نسبت داده می­شود آن کالبد و محتوا حوزه و هویت فضا را مشخص می­کند (کلانتری، 1380).

هنگامی که از فضا سخن گفته می­شود منظور فضائی است که به سبب دخالت انسان پیوسته در تحول و تغییر است و لذا می­توان گفت فضا مجموعه ای از انسانها، فعالیتها و محیط های طبیعی و انسان ساخت است.

ترتیب با سازمان یابی عناصر و اجزای سیستم در جهت هدف سیستم در درون خود به وجود آورنده رابطه­ای بین عناصر و اجزاست، که به آن ساختار گفته می شود (بهزادفر و نورمحمدزاده ۷۴، ۱۳۹۰). منظور از ساختار اصلی که توسط برخی صاحبنظران طراحی شهری نظیر دیوید کرین ادموند بیکن، کریستوفر الکساندر ماکی در دهه های ۶۰ و ۷۰ مطرح شده است این است که ساخت یک شهر را می­توان به دو بخش اصلی و غیر اصلی تقسیم کرد بخش اصلی استخوان بندی و ستون فقرات شهر را تشکیل می دهد و معرف نبات، تداوم و هویت شهر است این بخش معنی اصلی شهر را که به مفهوم انتقال پیام می­باشد انجام می دهد. سایر قسمت­های شهر بخش غیر اصلی را تشکیل می­دهند که نماینده تغییر، تنوع، آزادی و اختیار است (بحرینی، ۱۳۷۷: ۲۳). استخوان­بندی شهر مجموعه­ای است مرکب از یک ستون فقرات و شبکه ای به هم پیوسته از کاربری ها و عناصر مختلف و متنوع شهری که شهر را در کلیت آن انسجام می بخشد و تار و پودش در همه گستره شهر تا انتهایی ترین اجزای آن، یعنی محله های مسی امتداد می یابد. این مجموعه، شالوده سازمان فضاییکالبدی شهر و اجزای داخلی آن بوده و مبین خصوصیات کلی شهر است و سایر ساختمان ها در شهر، همانند پرکننده­ها، بینابین بخش­های اصلی این شبکه را می­پوشانند. استخوان بندی اصلی شهر واژه ایست که برای محدوده ای خاص از شهر مفهوم داشته و مصداق می یابد. در محدوده موردنظر تمرکزهایی از تظر کالبدی، از نظر فعالیت های شهری و به لحاظ ویژگی های قضایی صورت می­پذیرد (حمیدی و دیگران، ۱۳۷۶: ۱). نظریه ساخت اصلی، به مطالعه عناصر عمده و برجسته سازنده شکل شهر می­پردازد و از آنجا که تغییرات در عناصر کلان، کمتر از عناصر خرد است، لذا ساخت اصلی شهر در طول زمان، ثبات نسبی بیشتری دارد. ساخت اصلی شهر را می­توان مشابه اسکلت بدن انسان به علاوه ارگان­های حیاتی و مهم بدن (مغز، قلب، ریه ها کلیه ها و .) دانست (میرمقتدایی، ۱۳۸۵: ۴۴) می­توان گفت که برای داشتن ساخت، نه تنها وجود مجموعه ای از عناصر، که وجود یک دستور در نحوه چیدمان آنها لازم است. پس در این جا، ساخت را مجموعه ای از عناصر می دانیم که به شکلی قاعده مند در هم نشینی باهم قرار گرفته اند و کلی واحد را شکل داده­اند. این عناصر همان اند که در زبان شامل مجموعه کلمه ها می شود و محتوای زبان را تشکیل می دهد. در مقابل دستور زبان یا قواعد چیدمان، رویه و جریان عملی در کنار هم قرار دادن عناصر به شمار می رود. پس می توان این گونه نتیجه گرفت که "دستوری بودن" چیدمان عناصر را ساخت تلقی می­کنیم (لطفی، ۱۳۸۴: ۱۷).

از نظر رابرتز و گرید استخوان بندی یک ابزار ساختار بخشی به بافت و گوشت و پوست شهری است. ساختار شهری، بافت و توده شهری را به محلاتی تقسیم کرده و به وسیله زیرساخت ها آنها را به هم متصل می کند. ساختارشهری دارای روابطی سلسله مراتبی با ویژگی هایی است که ساختار محلات را بوجود می آورد. می توان از تشابه درخت استفاده کرده و سیستم شاخه ها و تنه را به استخوان بندی تشبیه نمود و برگ ها را مشابه بافت شهری دانست (رابرتز و گرید، ۱۳۸۹: ۶۵).

ساختار عبارتست از مجموعه­ای از روابط که در آنها عناصر می توانند تغییر یابند ولی به شکلی متکی به کل باقی مانده و مفهوم خود را حفظ کنند روابط بین عناصر مهم تر از خود عناصر است. عناصر، المان­های دارای قابلیت تغییر درونی اند ولی روابط آنها ثابت باقی می ماند (chinger, 1981). بیکن معتقد است که ساختار اساسی طرح یعنی پیوند زدن و جمع کردن سلسله ادراکات مشترک میان تعداد زیادی از مردم، و در نتیجه ایجاد تصویری گروهی بر اساس تجارب مشترک و در نهایت اعطای تونئی نظم زیربنایی که آزادی فردی و تنوع با آن ارتباط می یابد (بیکن، ۱۳۷۶: ۲۶۴). ترتیب قرار گرفتن عناصر، جمعیت ها، فعالیت ها و نمادها، و نحوه ارتباط آنها در چارچوب محورهای ارتباطی در عرصه با حوزه معین در رابطه با همدیگر، ساختار فضایی با نظام محیطی یک شهر را شکل می دهند (سعیدنیا، ۱۳۸۳: ۵۰).

از نظر توسلی مقصود از ساخت اصلی شهر مجموعه مرتبط و به هم پیوسته­ای است از فضاهای شهری (شامل میدان و خیابان) که عناصر اساسی و فعالیت­های اصلی شهر را در بر می­گیرد. مهمترین کار طراحی شهری ترتیب و تنظیم این ساختار و فعالیت­های ممزوج با آن است که به صورت توده و فضا جلوه­گر می­شود. در شهرهای تاریخی ایران مجموعه به هم پیوسته­ای مرکب از مرکز شهر مشتمل بر بازار و عناصر عملکردی آن، مراکز محلات و گذرهای اصلی به مثابه عناصر پیوند دهنده، ساخت اصلی شهر را تشکیل می­داده است (توسلی، ۱۳۹۰: ۴۲).

در تعریفی دیگر واژه ساختار شهری به الگو با نحوه چیدمان بلوک ها، خیابان های ساختمان ها، فضاهای باز و چشم اندازهایی برمی گردد که نواحی شهری را می­سازند. رابطه متقابل بین همه این عناصر است که یک مکان را می سازد نه ویژگی خاص هر عنصر ساختار شهری پایه ای را برای طراحی دقیق عناصر تشکیل دهنده فراهم می کند و یک چارچوب منسجم برای شکل دادن و هماهنگ کردن توسعه های انفرادی انجام شده توسط افراد و گروه­های مختلف به منظور دستیابی به مواردی از قبیل پیوستگی، کارایی عملکردی، نظم محیطی،حس مکان بوجود می آورد (Lewelyn Davies, 2000: 32).

ساختار شهر به مثابه استخوان بندی پیکری است که بافت های دیگر بر محور آنها استوار شده و روابط خود را به واسطه آنها می یابند. ساختار شهر مجموعه ای از عناصر درجه اول شهر است که در ذهن شهروندان تقش خاصی دارند. (جلیلی نیا، ۱۳۸۹، ۴۲). شهر باید به گونه ای طراحی شود که امکان رشد در بازه­ی زمانی نامحدود را داشته و به نیاز برای گسترش دائمی، پاسخ گوید. به نظر می رسد امر مورد نظر، از راه تقسیم شهر به دو بخش اصلی و غیراصلی تاحدودی قابل دستیابی باشد. بخش اصلی یا همان مگافرم را می توان طراحی و اجرا کرد و در بخش های فرعی نیز از راه تعیین ضوابط و مقررات، به صورت غیرمستقیم به اعمال کنترل پرداخت. در این تگاه، بخش اصلی شهر موجد تداوم و ثبات بوده و بخش فرعی نیز به عنوان بافتی زنده و پویا، تغییرات و دگرگونی های شهر را ممکن می سازد (بحرینی، ۱۳۸۸: ۱۵۶).

هنسن مفهوم ساختار شهری را بر پایه الگوی حرکت انسان در شهر تعریف می کند و معتقد است که ساختار در مورد این است که چگونه ما، به عنوان بشر، سیستم های شهری و الگوهای ارتباطی آنها که اجزا و کل را به هم وصل می کند را می خوانیم و درک می کنیم. در میان معانی و مفاهیم مختلفی که در علوم مختلف برای ساختار وجود دارد دو مفهوم معمولا ظاهر می شود: اول اینکه ساختارها به جای روابط سطحی و بصری از روابط والگوهای عمقی ساخته شده اند و دوم : ساختار چیزی است که اگر بیش از حد تغییر کند، به طور کامل عوض شده و تبدیل به چیز دیگری می شود (Karimi, 2012: 39).

ساختار شهر تضاد میان استفاده خاص و عمومی را رفع می­کند و تصور ذهنی و هویت شهر را تقویت می­کند. ساختار شهر شامل عناصری است که خوانایی شهر و تصور ذهنی آن را تقویت می­کند و المان­هایی که دارای معانی مشترک هستند را در فضاهای شهری پدید می­آورد (Erickson, 2001: 30).

بطور کلی، آرایش و سازماندهی پدیده در سطح زمین که از کار فیزیکی و یا فرایندهای بشری ناشی می­شود را ساختار فضایی می­نامند (سیف الدینی، 1385: 119). تعاریف، ساختار فضایی عبارت است از تجلی روابط درونی و بیرونی واحدهای یک مجموعه در فضا و جایگاه اجزاء آن بر بستر محیط فیزیکی. یک ساختار فضایی معمولاً روابط عمومی سطوح سازمان فضایی­اش را به صورت ارتباطات منعکس نموده و روابط افقی واحدها را از طریق حوزه­های نفوذ در قلمروها نشان می­دهد (مهندسین مشاور شهر و خانه، 1382: 10).

فضا سیمایی از الگوی استقرار است. در چهار چوب این نظریه شهرها و حومه ها بر حسب اتفاق و تصادف به وجود نمی آیند. بلکه از طرحی خود بخودی نسبت به زمان و فرهنگ (شرایط اجتماعی و اقتصادی) متغییر و متحول پیروی می­کنند. از این دیدگاه مکان­ها به وسیله یک نظام متقابل فضایی با یکدیگر همبستگی یافته و بخشی از یک کالبد چرخشی به شمار می­روند. مکان­ها از یک حوزه بزرگتر می­باشند که از تجمع فعالانه آن­ها کانون­هایی تشکیل می­شود که مراکز و محورهای شهر را به وجود می­آورند. از این گفته می­توان نتیجه گیری کرد که از نحوه استقرار مکان­ها (یا به زبان شهرسازی عملکردها) کانون­ها و محورهایی شکل می­گیرند که در یک ارتباط درونی با همدیگر شبکه­ای از مراکز و محورها یا به عبارتی درست­تر ״ساختار فضایی״ شهر را به وجود می­آورند (سعیدنیا؛ 1382: 46).

ساختار فضایی و شکل یک شهر نتیجه اثر متقابل و میان کنش بین بازار زمین، توپوگرافی، زیر ساخت­ها، ضوابط و مقررات نظام مالیاتی در طول قرن­هاست (Bertrand, 2002: 7). شهر یا حوزه شهری بر اساس تصمیمات گذشته افراد و نهادها، ساخت فضایی خاصی دارد، که بنا بر شرایط اجتماعی اقتصادی و در بستر شرایط طبیعی و محیطی شکل می­گیرد. به علت پیچیدگی این روابط، شناخت تشکیلات و ساختارهای شهر چندان آسان نیست. به خصوص که این ساختارها بر اساس فرایندهای شهری همواره از نظرها پنهان می­مانند. در یک تحلیل کلی ساختار فضایی شهرها از پنج لایه تشکیل شده است:

  • لایه زیرین که در عمق عرصه شهری قرار گرفته است، بستر طبیعی شهر می­باشد. شهر بر سطح این بستر طبیعی استقرار یافته است. توپوگرافی، ریختشناسی طبیعی و ریختشناسی شهر را شکل می­دهد. این عناصر عبارتند از: شکل زمین که در برخی از جاها در لایه سطحی شهر ظاهر شده و در منظر شهر نمودار می­گردد، تپه­ها، کوهپایه­ها، کوهستان­ها، دره­ها، و غیره.
  • لایه کاربری زمین یا لایه میانی از نحوه توزیع فضایی جمعیت (اسکان) و فعالیت در مکان­ها تشکیل می­گردد. چگونگی توزیع عملکردهای گوناگون شهر و نحوه توزیع جمعیت و اسکان و فعالیت­های مختلف و ترتیب قرارگیری و سطوح اشغالی لایه کاربری زمین را به وجود می­آورد.
  • لایه نمادهای مصنوع و طبیعی که جنبه ذهنی و هویتی شهر را تشکیل می­دهد.
  • لایه تراکمی ساختمان­ها که ریخت­شناسی شهر را تشکیل داده و خود بر پایه کاربری استوار است و بخشی از لایه نمادها را به وجود می­آ­ورد. سیمای شهری و بخش قابل روئیت (عینی) شهر، توده و فضا، خط آسمانی و بسیاری از جنبه­های هویتی شهر از طریق آن قابل شناسایی است.
  • نظام ارتباطی و شبکه ارتباطات که نقش اصلی رابط میان عناصر شهر را به عهده دارد، خود از ویژگی چهار لایه بالا نیز برخوردار بوده و با آن­ها در پیوند است. نحوه ترکیب و پیوند و در هم آمیختگی این نظامات و تراکم و پراکندگی این عوامل فرم ساختاری شهر را تشکیل می­دهند و به اشکال گوناگونی از منظم، غیرمنظم، انداموار و هندسی نمود می­یابند (سعیدنیا، 1382).

انجام پایان نامه شهرسازی


حس تعلق به مکان در معماری

به دنبال رشد روزافزون مجتم­ های تجاری بلندمرتبه، مسایل و مشکلات مرتبط با این مجموعه ها که منتج بود از عواملی مانند تراکم بالای جمعیتی، تعداد طبقات، محصوریت فضایی و تنوع فرهنگی سا کنین، نیز رو به افزایش نهاد. یکی از مهم ترین این مسایل، کمرن گشدن تعاملات اجتماعی و کاهش ارتباطات پایدار سا کنین با هم و به دنبال آن کاهش حس تعلق بود. می­توان با برنام­ ریزی و اقدام صحیح و موثر در حوزه هر یک از این معیارهای هشتگانه و بهبود شرایط و میزان رضایت ساکنین از آنها، حس تعلق را در این مجتم­ ها بالا برد. رو ش­هایی مانند استفاده از تندیس­ها و نمادها در فضاهای موجود به منظور هویت زایی، برگزاری کلاس‌های آموزشی و پرورشی برای ساکنین، برگزاری جشنواره­ها و نمایشگاه­های فرهنگی- هنری، استفاده از دوربین­های مداربسته برای فضاهای عمومی، استفاده از روشنایی مناسب در فضاهای باز شهرک جهت تامین امنیت بیشتر، ارتقای سطح ایمنی سواره و پیاده، استفاده از گلدان ها و گیاهان سبز در فضاهای راه پله ها، پا گردها و بالکنها، بهبود کیفیت سیمای بصری و زیباسازی نماهای بلوکها توسط رنگآمیزی مجدد، برگزاری ملاقاتهای مدون مدیریت با سا کنین شهرک، جلب مشارکت ساکنین در تصمیم گیری، مدیریت و تامین مالی، ارائه گزارش فعالیتهای انجام شده به سا کنین و استفاده از نظریات آنها و دخالت داد نشان در روند تصمیم سازی که یکی از سیاست‌های موثر در افزایش شناخت همسایگان از یکدیگر و افزایش همبستگی اجتماعی می باشد، تاثیر مثبتی در جهت افزایش رضایتمندی و حس تعلق خواهند داشت و می توان در جهت سرزندگی و پایداری در مجتمع های تجاری  بلندمرتبه از آنها یاری جست. عوامل  ایجاد کننده حس تعلق را می توان به دو دسته عوامل بیرونی و درونی دسته بندی کرد. و این دسته بندی با  دسته بندی دیگری که شامل فرد، محیط و دیگران است، قابل انطباق است. در حالی که عوامل بیرونی حس  تعلق شامل محیط کالبدی و نقش اجتماع و دیگران است، عوامل درونی نیز ویژگی­های فردی و عوامل ادراک و شناخت را شامل می­شود (Der fi ki et.al,2000).

شکل (34-2)؛ تأثیر عوامل درونی بر ادراک و شناخت افراد (fi ki et.al,2000)

 

با گسترش زندگی شهری افراد بیشتر اوقات خود را در محیط های بیرون از خانه و اماکن عمومی خصوصا مراکزتجاری سپری می کنند. مراکز تجاری همواره دارای قدرتمندترین زمینه ها برای اتفاقات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده اند، اما یکی از چالش هایی که امروزه متوجه مراکز تجاری است عدم پاسخگویی لازم جهت جذب افراد و ایجاد حستعلق خاطر برای مراجعین می باشد در نتیجه ضروری است تا اصول مربوط به مراکز تجاری مورد بازاندیشی قرار گیرد تاخلا موجود با ارتقا کیفیت فضایی پوشش داده شود. ایجاد حس تعلق در مکان با توته به مبانی علم روانشناسی محیطی نقش مهمی در ارتقا کیفیت فضا دارد. حس تعلق با ایجاد پیوندی عمیق بین مراجعین و فضا سبب رجوع مجدد افراد به مکان می شود.

امروزه توجه صرف به جنبه کمی طراحی فضا و نگاه تک بعدی به آن ، سبب کاهش کیفیت اغلب فضاهای تجاریشده است ، به طوری که برخی از فضاهای تجاری از عدم حس مکان و پویایی لازم به رنج می برند و فقط مورد استفاده افرادخاص قرار می گیرد بر مبنای مطالعات روانشناسی محیط ، عوامل محیط کالبدی می تواند از طریق تاثیر گذاشتن بر الگوهای جاری رفتار ، ابزار مناسب را جهت ایجاد حس مکان در فضا فراهم نماید ، لذا طراحان می توانند با پیش بینی وطراحی فعالیت های مختلف و دخیل نمودن ملاحظات کالبدی ، زمینه ارتقاء کیفیت مجتمع های تجاری وایجاد حس مکان در آنها را فراهم نمایند.

جدول (2 2): مولفه های حس تعلق در رضایت مندی کاربران فضای تجاری (ماخذ : نگارنده)

مولفه حس تعلق

عوامل کالبدی

عوامل بیرونی(محیط(نمادها و تندیس ها و فضای سبز و .))

عوامل درونی(ویژگی های فردی و عوامل ادراک و شناخت)

 

2-2-3-2- امنیت و ایمنی

رضایت­مندی و تندرستی یک جامعه در گرو احساس رضایت‌مندی مردم از یک زندگی استاندارد واقعی است از این رو رضایت‌مندی ستی به عنوان شاخصی مهم به منظور بررسی کیفیت مسکن به شمار می آید رضایت‌مندی ستی به ارزیابی نوع رفتار افراد نسبت به مسکن و محیط اطراف آن است یعنی نشان می­دهد ساکنان تا چه مقدار از محیط اطراف خود آکاه هستند و تا چه اندازه نسبت به آن واکنش نشان می دهند. انسان ها در مسکن همواره به دنبال موضوعات زیر بوده اند: 1.ایمنی و استحکام  2 . قیمت مناسب و ارزان 3.زیبایی و وقار 4. مسکنی که تامین کننده آسایش جسمی و روحی آنان بوده یا به تعبیری هماهنگ با الگوهای زیستی و رفتاری خود باشد. البته معمولا چند عامل بندرت توانسته اند در کنار یکدیگر مجتمع شوند زیرا مسکن ارزان قیمت معمولا ایمنی مطلوبیت و زیبایی خاص را ندارند یا بالعکس انسان ها به راستی از مسکن خود رضایت تمام و کمال را داشته باشند و رضایت در بیشتر مواقع به صورت نسبی فراهم می گردد (گیدئون 1968 ).

آدمی، همیشه در تلاش و تکاپوست تا امکانات، ابزارها و محیط هایی را برای خود به وجود آورده و مایه آرامش و آسایش خویش شود. با مطالعه تاریخ و معماری جهان در ادوار گذشته، به این نتیجه دست می یابیم که معماری، سازه ها و نحوه ساختمان سازی در دوره های گذشته، متشکل از اقلیم ها و شرایط زندگی گوناگون است، برای نمونه در اقلیم سرد ایران و در شهرهایی چون: اردبیل، تبریز و غیره نحوه ساختمان سازی و شرایط زندگی کاملاً متفاوت از اقلیم معتدل و مرطوب شمال ایران است. تلاش انسان برای همسا نکردن و ایجاد توازن بین نیازها و شرایط محیطی و زندگی، در طول دوران مختلف، مداوم بوده است. امروزه زندگی در شهرهای بزرگ همانند: تهران، علی رغم همراه داشتن امکانات رفاهی و اجتماعی فراوان، با مشکلات عدیده ای همراه است.

پاساژهای تجاری؛ گذار بازار از سنت به مدرنیته

پاساژ (passage) در زبان انگلیسی به معنی محل عبور و گذر و فضای دسترسی از یک ساختمان به ساختمان دیگر است. در انگلیسی و به ویژه در فرانسه به بعضی از مسیرهای حرکتی که در دو سوی آن ها شماری فضای تجاری قرار داشت، نیز پاساژ گفته می شد. در ایران فضاهایی با تعریف اخیر از اوایل قرن حاضر به تدریج شکل گرفت و در اصطلاح عمومی پاساژ به مفهوم یک فضای تجاری پیرامون یک معبر محدود یا یک فضای باز یا فضای مرکز ی سرپوشیده دانسته شده است.(سلطان زاده، صفحه ی 27). پاساژ در زبان انگلیسی و فرانسه به معنای گذرگاه، راهرو و دالان است و علاوه بر معانی و ترکیب های متعدد دیگری که در این زبان ها دارد، به کوچه های پرمغازه یا به عبارتی بازارچه هایی که نمونه آن ها در ایران فراوان هستند نیز گفته می شود. در لغت نامه دهخدا، بازار سرپوشیده که دو در دخول و خروج دارد را گویند و در لعت نامه معین به معنی معبر، گذرگاه و بازار سرپوشیده که دو طرف آن مغازه وجود دارد نیز آمده است (کلبادی نژاد، 1391: 22).

سفارش پایان نامه معماری


از اواخر دوره قاجار به تدریج خیابان به معنی معبری مستقیم که برای عبور کالسکه مناسب بود، در تهران شکل گرفت و کم کم فضاهای تجاری و عمومی در دو سوی آن ساخته شد، اشاره شده است که نخستین پاساژ در خیایان لاله زار نو که گویا در دوره رضا شاه و درهنگامی که بوذرجمهر، شهردار تهران بود، در ادامه خیابان لاله زار ساخته شد. این پاساژ توسط مظفر فیروز، پسر بزرگ فرمانفرما، ساخته شد و در آن شماری فروشگاه، سینما، تماشاخانه و رستوران ایجاد گردید. بعدها در همان خیابان و هم چنین خیابان لاله زار شماری پاساژ طراحی و ساخته شد (کلبادی نژاد، 1391: 22).

پایان نامه معماری

 

طراحی و ساخت پاساژ در بسیاری از موارد در ایران در خیابان ها و کنار راه های پرتردد و پر رونق تجاری شکل می گرفت. سازمادهی کالبدی بیشتر پاساژ ها با وجود تواع در نمونه های مختلف، دارای برخی وجوه مشترک و عمومی به این شرح است : الف) یک دهانه ورودی در امتداد محور اصلی یا محور تقارن پاساژ که ارتباط آن را با محور اصلی خیابان و گذر کنار آن برقرار می نماید. ب) وجود یک فضای مرکزی ارتباطی که دسترسی به دکان ها، محور های فرعی، پلکان ها و مانند آن را برقرار می کند.( سازماندهی دکان ها و دفاتر پیرامون فضای مرکزی متناسب با شکل آن، بصورت خطی متمرکز درون گرا(سلطان زاده، همان) آمار طبقات پاساژها متنوع است. برخی از آن ها دو طبقه و بعضی چهار تا پنج طبقه دارند . در شماری از پاساژ ها ی یک طبقه به صورت زیر زمین طراحی و ساخته شده که فضای مرکزی بسیاری از آن ها تا زیر گسترش یافته است. نسل بعدی پاساژها به صورت مجتمع های تجاری- اداری طراحی و ساخته شد، به گونه ای که ترکیب حجمی دو یا سه طبقه پایین آن ها شبیه به پاساژهای قدیمی است و سپس طبقات فوقانی روی آن ها که برای دفاتر تجاری و اداری در نظر گرفته می شود، بصورت ساختمان های تجاری- اداری ساخته شده است. به این ترتیب می توان پاساژها به ویژه نسل نخست ان ها را از بسیاری جنبه ها همانند سراهای واقع در بازار های قدیمی دانست که از لحاظ جنبه های کارکردی و کالبدی جایگزینی برای آن ها به شمار می آمدند. موضوع فروشگاه های بزرگ زنجیره ای و مجتمع های تجاری اداری- تفریحی را می توان کمابیش مقوله ای دیگر از فضاهای جدید معماری- شهری به شمار آورد که ضمن وجود شباهت هایی بین آن ها و سراهای قدیمی، می توان در مجموع آن ها را مقوله ای جدید به شمار آورد (کلبادی نژاد، 1391: 22)

پاساژ بعنوان نشانه ی زندگی مدرن شهری در برابر بازارهای سنتی و زندگی سنتی شمرده می شود. اگر بازار حوزه ای فرض می شود که د ر آن جا سنت باز تولید می شود، پاساژ مکانی است که سنت در آن قطع و به چالش کشیده می شود. در پاساژهای تجاری، شهروند فقط یک عابر عادی محسوب نمی شود، بلکه یک گردشگر و یک تماشاگر صحنه های زندگی نیز به حساب می آید؛ در این جا افعال راه رفتن، نظاره کردن و لذت بردن با یکدیگر به گونه ای زیبا آمیخته می شوند همان طور که یک شاعر می تواند سوای عملکرد ارتباطی خویش، زبانی دیگر را در روابط شهری، در قالب س، مکث و آرامش داشته باشد (کلبادی نژاد، 1391: 22).
-    
شاید بتوان این گونه گفت که این تقابل پاساژهای قدیم و جدید بر اساس یکسری تفاوتها بنا گذاشته شده است. ازجمله: نقش جنسیت در آن، تغییر الگوی مصرف، تفواوت نسل ها و وابستگی به فرهنگ محلی یا فرهنگ فرا محلی، پاساژهای جدید قبل از این که مکانی برای مصرف کردن باشد، محلی برای یادگیری و انتقال و به بحث گذاشت "بودن مدرن" است. پاساژ مانند سینما تجربه رفتن به فضاهای دیگر، دیگر زمان ها و دیگر تخیلات را ارائه می دهد. هویت این پاساژهای جدید در تقابل با فضای پاساژهای قدیمی شکل گرفته است. پاساژ های جدید جایی است که معماری، با خلق فضایی جدید، فرهنگی جدید را عرضه می کند. پاساژهای جدید خیلی زود جایگزین پاساژهای قدیمی همچون پاساژ حافظی (در ساری) شدند. شاید پیش از شکل گیری معماری جدید پاساژها، مردم، جور دیگری زندگی می کردند. مثلاً پیش از اختراع پاساژهای جدید مردم تنها برای رفع نیازهای خود برای خرید، به پاساژ ها می رفتند، اما پاساژ های جدید این عادت را در ما به وجود می آوردند که پول در جیب بگذاریم و به مراکز خرید برویم و بعد تصمیم بگیریم چه می توانیم بخریم. ویلیام کوینسکی یک بار ادعا کرد که پاساژها کلیه درک فرهنگ جامعه ها هستند (کلبادی نژاد، 1391: 22).

پاساژها پیاده روهای جدید برای قدم زدن عابران هستند، در آن ها از باد و بارن و خبری نیست و می توان از میان آن ها، خیایان ها را میانبر زد. بله این اتفاقی است که زیاد می افتد و سن خرید در همه ی جای جهان پایین و پایین تر می رود و کشش جوان ها به پاساژ و ورانداز کردن اتیکت ها بیش تر و بیش تر می شود. اما یک نکته را نباید نادیده گرفت. جوان ها همان قدر که عاشق مارک ها هستند، از شلوغی پاساژها هم لذت می برند. این گونه به نظر می آید که پاساژهای جدید، بزرگ ترین مکان های تفریحی امروزه ما هستند. پاساژهای امروزی علاوه بر این که مکان هایی هستند که  آدم ها می توانند همه نیاز های خود را با یک توقف در آن جا بر آورد کنند. می توان مد راهم دنبال کرد، با دیگران هم معاشرت کرد، هم تفریح کرد و هم خرید. هم چنین امروزه، پاساژها نقش مهمی در هویت سازی کودکان ایفا می کنند. نورپردازی عجیب و خیری کننده پاساژها و زرق وبرق این فضا به ما یادآوری می کند که پا به دنیای آینده گذاشته ایم. امروزه (به قول جی. فارل) کشور ها برای تغییر عادت خرید مردمان خود، باید ساختار پاساژها را عوض کنند (کلبادی نژاد، 1391: 22).
آنچه که امروز مراکز تجاری را به یک فضای متفاوت با سال ها و سده های قبل تبدیل کرده است، تغیرات در ساختار اجتماعی و فرهنگی ساکنان شهرها و بالاخص تأثیر ورود تکنولوژی و فناوری های مختفلف می باشد. این تاثیرات علاوه بر تغییرات مذکور، باعث تغییر ساختار شهر نیز شده است. گشترش فناوری های رایانه ای و مبادله اطلاعات از طریق اینترنت تاثیر خود را در جهت فروش سهل و آسان در این مراکز گذارده است. اکنون یک کاربرد اینترنتی، یک شانس خرید برای این مراکز است. چرا که می توانداز طریق شبکه اقدام به خرید کالا نماید و کالای درخواستی خودرامشاهده، کیفیت آن را مطالعه و با پرداخت الکترونیکی هزیئه آن، در سریع ترین وقت ممکن کالای خود را دریافت کند (چرخچیان و همکاران، 1388 : 52). چون خرید یکی از امور روزمره افراد در زندگی به شمار می رود احداث مراکزی جدید برای آن در همجواری بافت های قدیمی می توان روح تازه ای به این فضاهای تاریخی ببخشد. بازسازی فضاهای قدیمی به صورت مراکز خرید جدید و یا ایجاد بنایی جدید با کاربری تجاری و اتصال آن به بافت قدیمی هر دو از اموری هستند که در حفظ و احیای بافت قدیم موثر است. بازار های سنتی ایران که مهم ترین مراکز خرید مردم در گذشته به شمار می آمدند امروزه در بیش تر شهرهای ایران به صورت یک مرکز خرید فرعی و عمدتاً برای تامین مایحتاج سنتی یا عمومی مردم محلی در آمده اند و هیچ کدام از آن ها .دربرگیرنده نیاز های مدرن امروزی نیستند. در بسیاری از شهرهای ایران یا مراکز خرید بصورت کاملاً مدرن ساخته شده اند یا با ایده های طراحی معمارانه بازار های سنتی ایران در قالب جدید شکل گرفته اند (چرخچیان و همکاران، 1388 : 52). باید اذعان نمود که پویایی امروزین جوامع شهری تا حدودی به حضور مراکز تجاری و بازارهای مدرن است. در عصر اطلاعات که جهان تبدیل به یک دهکده شده است، متعاقباً اشکال مدرن بازار هم پا به عرصه گذارده اند که روز به روز هم ویژگی های جدیدی را می یابند. شاکله ی شهر مدرن، بر ستون های محکمی استوار گشته است که یکی از آن ها آسمان خراش های تجاری- اداری است. گویا آمال و اراده های انسانی ظرفیت و فضای چنین سیستمی را فراهم آورده است. هر چند که نمی توان عواقب سوء احداث این فضاها را پس از یک دوره حیات بازارهای سنتی که مملو از بارگذاری های متنوع فرهنگی و نمادین بوده اند، نادیده انگاشت؛ پیامدهایی همچون افزایش تجمل گرایی، گرایش به کالاهای لوکس، افزایش روحیه فردگرایی در برخی جوامع مدرن، ظهر برخی رفتارهای آنومیکو بروز نوعی آنتروپی در سیستم حیات شهری؛ اما در هر حال مراکز تجاری مدرن، سهم عمده و غیر قابل انکاری در تنظیم مکانیزم های خرید و تجارت و معرفی مولفه های نوین حیات بشری داشته است.

اندیشه اجتماعی مدرن در واکنش  به دگرگونی ها با استفاده از اصزلاحاتی چون صنعتی شدن، سرمایه داری، انقلاب صنعتی، ظهور دموکراسی، دولت ملی و شهری شدن اندیشه می شد. در کنار این اصطلاحات و در پیوند با آن ها است که دیگر ویژگی برجسته ی جامعه ی مدرن، یعنی جامعه ی بازار یا جامعه تجاری قرار می گیرد؛ یعنی جامعه ای که همه ی جنبه هایش بنحو فزاینده ای زیر سیطره ی مبادله ی پولی کالاها قرار گرفته است." (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).

"این فکر که نظم اجتماعی مدرن زیر سیطره ی مناسبات بازار است یا حتی بر اساس آن تعریف می شود، مشغله ی اصلی اندیشه ی اجتماعی مدرن بوده است که به طور کلی متکی بر آن چیزی است که کریر (1997) آن را "ایده ی بازار" می نامد".

 بازار به مفهوم سنتی خود نه فقط به عنوان یک مجموعه اقتصادی بلکه به نوعی پاره فرهنگی بوده است که با داشتن ارتباطی نهادینه شده حلقه واسط بین نهاد های مالی و دینی جایگاهی مستحکم داشته است و راه خود را رفته است. اما امروزه با سرعت گرفتن تغییرات و ایجاد فضاهای جدید در عرصه ی اقتصادی به نظر می رسد ساختار های سنتی و حجره های بازار سنتی توان عرضه اندام در میدان تبادلات نوین اقتصادی را ندارد."  (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).

"یکی از راه های رهگیری گذر به جامعه ی بازار تمایز قایل شدن میان بازارهای جغرافیایی و بازارهای انتزاعی تر مدرن است. بازارهای جغرافیایی شامل شکل های بسیار متنوعی از مبادلات و تعاملات اند که معاملات کالایی صرفا یک نوع ساده ی آن است.چگالی و غنای اجتماعی بازار جغرافیایی در سطوح متعددی پدیدار می شود. نخست این که بازار به عنوان تجمعی از توده ی مردم می تواندغیر از مبادله ی کالاها در برگیرنده ی رشته ی وسیعی از از کارهای دیگر باشد. بازار جغرافیایی هم چنین به مثابه یک گردهم آیی عمومی، مجالی برای ارتباطات ی و دینی از قبیل(تبلیغ مذهبی و تحریک توده های مردم) فراهم می کند و اطلاعات و شایعاتی را به جریان می اندازد که می تواند از لحاظ ی، اجتماعی یا تجاری با اهمیت باشد. دوم آن که این رشته از فعالیت ها از چیزی حکایت می کند که شیلدز (1992) آن را "مرکزیت اجتماعی" بازار نامیده است.بازار در این معنی، توجه طیف وسیعی از افراد را که هریک به دنبال منافع و. خواسته های متفاوتی هستند به یک مکان خاص معطوف می کند، مکانی که افراد در آن با زندگی عمومی احساس نزدیکی می کنند. جلب توجه مردمی را که در بازار ازدحام کرده اند می توان با توجه به دیدنی ها و خوشایندهای بازار مورد بررسی قرار داد  (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17). سوم این که بازارهای جغرافیایی اغلب طی مناسبات پیچیده ای با حکومت های محلی شهری پدیدار می شوند. چهارم این که هر چند بازارهای جغرافیایی با فرهنگ، هویت و قدرت محلی پیوند داشتند، اما فضاهایی"آستانه ای " هم بودند. همان طور که اگنیو(1986) اشاره می کند، این بازارها نقطه ای هستند که اجتماعات از آن نقاط نفوذپذیر می شوند. پنجم آن که بازارهای محلی همیشه هم پرمخاطره اند و هم بسیار تحت کنترل و متضمن نظارت و مراقبت و قانون و مقررات یا آداب و سنن اجباری. آخرین جنبه ی بازار جغرافیایی همان عمومی بودن آن است. به طور کلی، تصورات برابری طلبانه با بازار جغرافیایی پیوند خورده است: همه ی طبقات مردم به بازار جغرافیایی دسترسی دارند و می توانند در آن و نشر داشته باشند. به علاوه، بازارهای جغرافیایی مانند آگورای یونان باستان که هم بازار محلی محسوب می شد هم مجلس شهری- می توانند تصورات اقتصادی، ی و اجتماعی عمومی مردم را با هم در آمیزند. البته تفاوت منابع پولی، موجب نوع کاملاً متفاوتی از مشارکت در بازار جغرافیایی می شود" (اسلیترو تونیکش، 1990 : 17).

"هنگامی که به تعبیر برودل (1977) در اثر تمدن و سرمایه داری، بازار خصوصی به نیروی محرکه ی مدرن سازی و کانون نظم اجتماعی جدی تبدیل می شود، برای بازارهای جغرافیایی چه اتفاقی می افتد؟
می توان گفت که در قلمرو مصرف، خرید و خرده فروشی هنوز بازار عمومی وجود دارد. این بازارها بخشی از مناظر تماشایی زندگی اقتصادی و اجتماعی مدرن اند که در مراکز خرید بسیار بزرگ و نیز در پیکر (رتیزر 1999) سوپر مارکت هایی که به شکل بازار طراحی و تزئئین شده اند و در قالب قفسه بندی های فروشگاه های بزرگ که مطابق غرفه های بازار، درست شده اند، کماکان به حیات خود ادامه می دهند.به بیان دیگر، تصویر های ترسیم شده از بازارهای جغرافیایی به صورت مبنایی برای مغازه ها، مراکز تجاری، فروشگاه های بسیار بزرگ، سوپر مارکت ها و اکنون مراکز خرید بسیار بزرگ درآمده است که همه ی آن ها تصویرهایی چون وفور چشمگیر کالا، گرد هم آمدن جماعات، مجموعه ای از جشن ها وسرگرمی ها و حضور بی واسطه ی بازار را به کار بسته اند. فضاهای خرید مدرن این کار را غالباً با تقلید آگاهانه از فضاهای بازار انجام می دهند   (اسلیترو تونیکش، 1990: 17). "بی تردید این مهم است که بدانیم تنها در قرن هجدهم بود که معنای امروزی واژه ی "کالا" یعنی محصول قابل مبادله " به آن اطلاق شد. در دوره ی مدرن است که وا‍ژه ی "کالا" با چیزهای مفید جهت مبادله در بازار پیوند ناگسستنی برقرار می کند. مردم هر روز بیش از پیش به جای تولید کالاهای لازم برای رفع نیاز ها و خواسته های مصرفی خود آن ها را خریداری می کنند. این رویه آن دسته از مایحتاج ضروری را هم که قبلاً شاید از طریق هنرهای خانگی و تولید خانگی فراهم می شد (مانند لباس، مواد غذایی و مسکن) در بر می گیرد. این امر همچنین متضمن جهت گیری فعالیت ها، سرگرمی ها، ایام فراغت و اجتماعی شدن در حول و حوش چیزهایی است که خریداری می شوند".

"در شهرهای جدید مراکز ثروت هم چون بازارهای بزرگ تجاری و مبادلاتی در رابطه­ای فضایی با  قدرت ی (مثلا استقرار در مراکز شهری) قرار می­گیرند به نحوی که امکان حفاظت کامل از آن ها وجود داشته باشد." (تولائی، 1372: 7).

" هرچند بازار تغییر شکل داده است. اما در قرن بیست و یکم نیز بصورت نهادی که هنوز به گونه ای جدی، هم برای تحلیل گران هم برای شهروندان، به مباحث اصلی مربوط به نظم اجتماعی مدرن دامن می زند، باقی خواهد ماند." (تولائی، 1372: 7).

فضاها و مراکز مدرن بخش مهم از قلمرو زندگی روزمره محسوب می شوند. مراکز خرید همانند سایر فضاهای مدرن بخش جدایی ناپذیری از زندگی شهری اند. چنین مراکزی در ایران نماد مدرنیته محسوب می شوند (کاظمی، 1384 : 69). در هر حال، بازار مدرن آوردگاه انسان های مدرن و کالاهای مدرن است، فصلی نو در حوزه ی اقتصادی و فرهنگی شهر. بازار مدرن فضای است که خلاقیت کنشگران را به منصه ی ظهور می گذارد. فضای بازارهای مدرن پر از استعاره ها و نماد های زیبا، پیچیده و د رعین حال مبهم است؛ عرصه ی رویارویی و تقابل سنت با مدرنیته. بازار مدرن را می توان شکل تجمیع یافته ی اشکال سنتی بازار پنداشت. در عصر کنونی، می توان نمونه ای هر چند کوچک را از این گونه مراکز در اکثر کشور های توسعه یافته و. در حال توسعه (جهان سومی) مشاهده نمود. منتها، اختلاف و تفاوتی بارز بین مراکز خرید کشور های ثروتمند و فقیر وجود دارد که ناشی از همان رابطه ی ه‍ژمونیک طبقات بالا بر سایر طبقات و اقشار جامعه می باشد. د رهر صورت، هر کدام ازاین مراکز نقش بسزا و موثری در بهبود روند پیشرفت وضعیت اقتصادی کشورها داشته اند که همین امر بر کارایی و کار آمدی آن ها نیز کمک نموده است. پیدایش و گسترش انواع بازارها از نظر تفسیر "مدرنیته" نیز بسیار مهم است، به طوری که جهان معاصر را میتوان " جامعه ای کاملا ریشه گرفته از ساز و کار های اقتصادی خود- یعنی جامعه ای بازارگون- قلمداد کرد" (صالحی،1387: 89).


انواع مراکز خرید از نظر اقلیم

ساخت بازار سنتی از عوامل اقلیمی متأثر شده، مصالح بومی و سیستم ساختمانی بازار را تحت نفوذ خود قرار می دهد. جرزهای باربر خشتی آجری و سنگی و گلی و پوشش های گنبدی از خشت و آجر در مناطق گرم و خشک و پوششهای شیب دار از سفال و چوب در مناطق شمالی، استخوان بندی بازار را تشکیل می دهند. مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی از دو طریق مستیم و غیرمستقیم در شکل بازارها تأثیر گذاشته اند. تأثیر مستقیم آنها بیشتر در فرم کالبدی و جرئیات معماری بازارها تجلی کرده است و بازارهای فلات مرکزی، بازارهای کویری و حاشیه ی کویر، بازارهای نقاط سرد و کوهستانی، بازارهای نقاط گرم و مرطوب و بازارهای نقاط معتدل  بارانی را بوجود آورده است. انواع مراکز خرید از نظر اقلیم عبارتند از:

  • بازارهای مناطق گرم و خشک
  • بازارهای مناطق سرد و کوهستانی
  • بازارهای مناطق مرطوب و پرباران

 

به دلیل آب و هوای گرم و خشکی که این مناطق دارا هستند در طرح بازارهایشان با به جریان انداختن طبیعی هوا و خشک کردن داخل بازارها به وسیله ی آن، استفاده شده است. از این نوع بازارها می توان بازارهای کرمان، یزد، اصفهان، کاشان، شیراز و شهرهایی که دارای آب و هوای گرم و خشک هستند را نام برد که دارای استخوان بندی آجری و با پوشش های گنبدی شکل می باشند.

 

این بازارها طوری ساخته شده اند که از جریان یافتن هوای سرد خارج به داخل بازار و بالعکس ممانعت می کند، در نتیجه هوای داخل بازارها عموماً گرم و مطبوع باقی می ماند. نمونه ی این بازارها را می توان در شهر تبریز و همدان مشاهده نمود.

بازارهای نقاط گرم و مرطوب مانند بازار بوشهر، بازار برازجان و غیره معمولاً پوشش خرما مانندی از چوب دارند.

 

در نقاط پرباران بازارها دارای سقف شیبدار می باشند که معمولاً با سفال پوشیده شده اند و از مشخصات معماری این گونه مناطق برخوردار است. در طرح این بازارها، طریقه  دفع آب باران حائز اهمیت بوده و در این راه مصالح محلی نیز به نحو احسن استفاده گردیده است. به دلیل آب و هوای ملایم این مناطق محل عبور و مرور مشتری ها در این بازارها، بدون سقف بوده که این خود باعث کاهش امکان خرید در مواقع ریزش باران می گردد.

بازار رشت نمونه ی بارزی از این نوع بازارها می باشد. تأثیر غیرمستقیم عوامل اقلیمی و جغرافیایی در بازارها به صورت اساسی جلوه گر می شود و به طور کلی نظام موجود در آن تغییر شکل می دهد. بهترین نمونه ای که در این زمینه می توان ذکر کرد، سیستم بازارهای هفتگی در شمال و کناره های دریای خزر می باشد. در این مناطق، مقتضیات اقلیمی و جغرافیایی نوع خاصی از کشاورزی و ست و در نتیجه وابستگی کشاورزان به شالیزارها و زمین های مزروعی آنان را به وجود آورده است که باعث پراکندگی روستائیان از یک طرف و توزیع جمعیت در همه ی منطقه و عدم تراکم جمعیت در یک نقطه از طرف دیگر شده است و بدین ترتیب بازارهای متمرکز در شهرها نمی توانند جوابگوی احتیاجات آنها باشند.

در راستای تغییراتی که در نظام شهر نشینی و ساختار اقتصادی کشور بوجود آمد و تاثیراتی که در جنبه‌های مختلف بر بازار و روابط و قوانین حاکم بر آن در شهرهای ما گذاشت، امروز با مجموعه‌ای از فضاهای تجاری روبرو هستیم که هر یک به نوعی در تأمین نیازمندیهای ساکنان نقش دارد.

پایان نامه معماری


انواع مراکز خرید

رشد و توسعه ی خرید و فروش سبب پیدایش نظم و ترتیب حرفه ای و گردآمدن در اماکن و بازارهای خاص خود گردید. شهرها در چهارچوب سرمایه داری غیرفعال» که هانس بوبک آن را تشریح نموده است، بر محیط روستایی تسلط پیدا کرده اند. با توجه به موقعیت جغرافیایی، پتانسیل تولیدی هر شهر، کیفیت و وسعت بازارهای شهری به بازارهای مختلفی بر می خوریم که هریک دارای قلمرو و عملکردی متفاوت از دیگری است. البته باید توجه داشت که توسعه ی تجارت، مادامی که تحت تأثیر نیروهای داخلی و خارجی بازار قرار می گیرد، تعریف و طبقه بندی انواع مراکز تجاری در یک چارچوب مشخص را تا حدودی دستخوش تغییر قرار می دهد.

مرکز خرید» به مجموعه ای از مغازه های خرده فروشی با پارکینگ عمومی اطلاق می شود که در آن یک یا چند فروشگاه بزرگ، مغازه هایی با تخفیف ویژه و فروشگاه

های مواد غذایی وجود دارد. در برخی موارد، مرکز خرید شامل یک بازار، محصور و باغراه است.

اساس عبارت مرکز خرید» بر مفهوم محیط خرده فروشی کنترل شده و دارای مدیریت، استوار است. سازمان داخلی و عملکرد مرکز خرید توسط مالک یا توسعه دهنده ی آن اداره می شود و ناظر بر موارد ذیل می باشد: ترکیب و مجموعه ی مستأجران واحدهای تجاری، امنیت، نگهداری مجموعه، ارتقاء کیفی و بسیاری از موارد دیگر مربوط به مجموعه. مرکز خرید» به طور عام، به یک گروه از مغازه های اطلاق می شود؛ ولیکن معنای دقیق آن عبارت است: گروهی از واحدها و تأسیسات تجاری که برنامه ریزی، طراحی، مالکیت، بازاریابی و مدیریت آنها به صورت واحد و یکپارچه صورت می گیرد. (Dawson and Lord,1985,1) در شرایط امروز، در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا مراکز خریدی وجود دارند که ترکیبی از انواع فروشگاه های منفرد،  فروشگاه های بزرگ و زنجیره ای و سوپرمارکت ها را در خود جای داده اند. این مراکز خرید با بازارهای نوین که امکانات رفاهی مانند پارکینگ، رستوران های ارزان قیمت، محل های فروش نوشابه و کالاها و خدماتی از این قبیل را نیز ارائه می نمایند، در نقاط کاملاً مسی شهرهای بزرگ ساخته می شوند و مشتریان را از انجام دادن سفرهای خسته کننده ی درون شهری، معطلی در ترافیک، تحمل هزینه ی سوخت و اتلاف وقت برحذر می دارند.  

انواع مختلف مراکز خرید، ماهیت و مفهوم مشابهی دارند، اما در برخی ویژگی ها مانند اندازه، مقیاس و گستره ی کالا و خدمات قابل عرضه، کاملاً متفاوتند. هدف عمده ی طرح ریزی و احداث این مراکز، خلق یک مکان مناسب و جذاب با ارائه ی حداکثر اقلام موردنیاز مشتریان و حداکثر میزان فروش برای مستأجران واحدهای تجاری است.

مراکز خرید را می توان براساس محدوده ی تجاری، نوع مالکیت و اقلام فروش، طبقه بندی نمود. به طور متعارف، این تقسیم بندی با توجه به حوزه ی نفوذ تجارت صورت می گیرد. بدین ترتیب که مراکز خرید و مؤسسات خرده فروشی را براساس مسافتی که مشتریان آنها طی می کنند، طبقه بندی می نمایند. به عنوان مثال، مراکز خرید محله ای معمولاً در نزدیکی مناطق مسی مکانیابی و احداث می شوند که محدوده ی تجاری اولیه ی آنها 3 تا5 مایل است، در حالی که این محدوده برای مراکز خرید ناحیه ای 3 تا8 می باشد. مراکز خرید منطقه ای برای بیشتر فعالیت های خرده فروشی خود، به کل منطقه ی متروپلیتنوابسته هستند و محدوده ی تجاری اولیه­ی آنها 5 تا 20 مایل است.

پایان نامه معماری

انجام پایان نامه معماری


پایان نامه معماری: طراحی فضاهای تجاری

بعد از جنگ جهانی دوم، هسته مرکزی شهر، فروشگاه­های استانی، خرده فروشی­های کوچک، رستوران­ها، ساختمان­های عمومی و خدمات شغلی را شامل شد. مردم با طی مسافت طولانی در مرکز شهر گرد می‌آمدند و به خرید می‌پرداختند، هنگامی که استفاده از اتومبیل همه گیر شد خصوصیات خرده فروشیها تغییرات سریع خود را آغاز کرد. ابتدا با هدف توسعه فروشگاههای تجاری و بزرگراههایی ایجاد شدند که برای تسهیل خرید استفاده کنندگان از اتومبیل در محلی اتفاقی شکل می‌گرفتند. پس از آن  مرکز خرید پدید آمد. این پدیده جدید مجموعهای از فروشگاهها را تشکیل می‌داد که اغلب محلی برای خرید مواد غذایی رادر خود داشت.

حقیقتاً بازاریابی و افزایش دارائی واقعی خرده فروشیها به دنبال هم توسعه یافت. وقتی یکی از موارد ذکر شده تغییر می‌کرد، دیگری نیز دچار تغییرمی شد. به عنوان مثال، وقتی خرده فروشها به خارج از هسته مرکزی شهر انتقال یافتند این مسافت ایجاد شده حقیقتاً مناسب و پر ثمرتر و ارزانتر شد. مردم تحرک بیشتری داشتند. فروشگاهها رشد کردند. یک قصابی کوچک مساحت یک سوپر مارکت 950 مترمربعی را داشت و یک سوپر مارکت 950 مترمربعی در طی رشد خود به مساحت 2350 مترمربع دست یافت. این نمونه 2350 مترمربعی در طی مدت 20 سال از 1955 تا 1975 اندازهای استاندارد برای خرده فروشی پدید می‌آورد و تولد مراکز همسایگی را یادآوری می‌کند که در نزدیکی جمعیت حومه نشین ایجاد می‎شد. همانطور که محلات با رشد مواجه میشد این مراکز همسایگی نیز توسط مراکز محلات به هم می‌پیوست.

این موضوع نه تنها از نظر اندازه مراکز بلکه بواسطه محدودیت سرویس دهی آنها خودنمایی می‎کند. اصولا دست یابی  بهاین نوع مراکز خرید بهاین معناست که فروش به آسانی کیفیت سرویس دهی و فروش مواد غذایی صورت می‌گیرد.

اولین مرکز همسایگی در حدود 24000 تا 32000 مترمربع وسعت داشت. پس از آن مراکز خرید ناحیهای بزرگ قرار می‌گیرند. در ابتدا، همانگونه که مراکز خرید محلهای همسایگی رشد می‌کرد سایر المانهای خرده فروشی موجود در مراکز شهرها بخصوص خرده فروشان کوچک یا مغازههای Mom & Pop را به کنار خود انتقال دادند. در این مراکز یک، دو یا سه هسته اولیه می‎توانست وجود داشته باشد ( در آن روزها مساحتی حدود 2350 تا 1850 مترمربع)، در حالی که فروشگاههای 100 تا 300 مترمربعی فراوان بود. معمولاً فضاهای کوچک نسبت به هستههای اولیه اجاره بهای بیشتری را به خود اختصاص می دادند.

در این میان فروشگاههایی هم بودند که از نظر مساحت ما بین مغازههای کوچک و هستههای مرکزی واقع می‌شدند و اجاره آنها نیز در حد میانی این دو قرار داشت. (مساحتی حدود 500 تا 1000 مترمربع داشتند. )

سود واقعی معمولاً از مغازههای کوچک تأمین می‌شد. این تغییرات همچنان در خرده فروشیها ادامه داشت و رفته رفته فروشگاههای کوچک ناپدید میشدند. با گذشت زمان بخصوص فروشگاههایی که تا مساحت 200 تا 500 مترمربع رشد می‌یافتند به مساحت 1000 تا 2000 مترمربع رسیدند، به عنوان مثال، امروزه نمونههای مناسب فروشگاههای ورزشی جدید 4000 مترمربع مساحت دارند. این رشد و تغییرات متعاقب آن، بسیاری از فروشگاههای Mom & Pop کوچک را به نابودی کشاند. حتی به واسطه طبقه بندی داخلی این فروشگاههای لوازم ورزشی، بخصوص خرده فروشیها به دو قسمت 500 مترمربع و یا بیشتر تقسیم می‌شد که به بخشهای خاصی برای فروش دوچرخه و لوازم گلف اختصاص می‌یافت. بعضی از فروشگاههای منفرد و کوچک مانند فروشگاه لوازم ماهیگیری یا کوهنوردی هنوز هم وجود داشت اما رقابت حتی در این فروشگاههای خاص نیز روز به روز سخت تر و سخت تر میشد. همانگونه که تغییرات ماهیت استیجاری این مراکز تداوم می‌یافت، مراکز خرید نیز دچار تغییر میشدند بعضی از فروشگاههایی که تقسیم بندی داخلی خود را برای ارائه کالاهای خاص آغاز کرده بودند، از حالت فروشگاههای ایالتی خارج میشدند و رفته رفته از مراکز شهرها به کنار بزرگراهها انتقال میافتند. سپس در اواسط دهه 1960، ایده اجاره دادن این فضاهای تقسیم بندی شده به میان آمد یعنی آنچه ما آن را روش استیجاری پیش رفته می‌نامیم و در مرکز تجاری پیشرفته دنبال می‎شود.

معمولاً در مراکز تجاری پیشرفته تمامی فضاهای استیجاری، آینده تمامی خرده فروشان را تأمین می‎کرد و در نتیجه آنها را در یک مرکز پویای خرده‎فروشی در مساحتی بین 2000 تا 10000 مترمربع گرد هم آورد. این یکی از اولین مراکزی بود که توسط داروخانه یا یک بازار محلی با مساحت 3000 مترمربع یا بیشتر پدید آمد و اصول گسترش اخیر این مراکز را پایه گذاری کرد.

همانطور که اندازه خرده فروشیهای خاص گسترش می‌یافت نام Category Killer به خود می‎گرفت. نامی که هم به عملکرد و هم به فرم این مراکز تجسم می‌بخشد: این مراکز به واسطه یک دسته بندی شناخته می‌شود، مجموعهای است انتخاب شده و کامل که با قیمتی مناسب، سرویس دهی هوشمندی را فراهم می‌آورد و آینده خرده فروشان را تعیین می‌کند، همچنین رقابتی نابود کننده را با سایر روشهای استیجاری دنبال می‌کند.

موضوعات پایان نامه معماری

 


پایان نامه معماری طراحی داخلی

به زعم بسیاری، معماری و بالاخص معماری داخلی شکل دهنده نوع زندگی و فعالیتی هستند که در آن فضا، رخ می دهد. اهمیت این موضوع در این نکته است که معماری داخلی می تواند و باید بستری فراهم آورد تا علاوه بر اینکه بتواند به نیازهای عملکردی پاسخگو باشد، سبب شود تا نیازهای روانی کاربران نیز به نحو مطلوبی برآورده شود (کلاته سیفری، حسینی؛ 1391). می­توان معماری داخلی را به­عنوان طراحی فضاهای داخلی خام ساخته شده برای استفاده­های شخصی، تجاری یا تفریحی تعریف کرد؛ طوری که برخی اقدامات معمارانه را نیز به کار بندد. مبانی این دانش می­تواند شامل زمینه­های مرتبط با معماری، طراحی سازه­ای، طراحی سیستم­های تأسیساتی، طراحی داخلی و اطلاعاتی پیرامون استانداردها و ضوابط مرتبط با موضوعات امنیتی، ست و مسئولیت­های حرفه­ای باشد.

گریم بروکر و سالی استون تصریح می­کنند که معماری داخلی، حرفه طراحی داخلی و معماری را پیوند می­دهد. البته باید توجه داشت که تعاریف حرفه­ای ارائه شده در مکان­های مختلف متفاوت هستند. برای نمونه در قاره اروپا معماری داخلی به طورکلی همان کاری را انجام می­دهد که در آمریکای شمالی کسی که به ­عنوان طراح داخلی شناخته می­شود بر عهده دارد. در واقع در بسیاری از کشورها مثل آمریکا، استفاده از واژه معمار به فارغ‌التحصیلان رشته معماری محدود شده است. فارغ التحصیلان طراحی داخلی با وجود گذراندن دوره مشابه با معماری داخلی در دیگر کشورها، به عنوان طراح داخلی شناخته می­شوند. با این حال برخی کشورها همچون استرالیا، ایتالیا، زلاندنو و ترکیه مدرک رشته معماری داخلی را به طور گسترده ارائه می­دهند (رفعتی، ایمانی؛ 1395: 54).

فدراسیون بین­المللی معماران داخلی تعریف زیر را از معمار داخلی ارائه می­دهد:

  • شناسایی، پژوهش و حل خلاقانه مسائل مربوط به عملکرد و کیفیت محیط داخلی.
  •  انجام خدمات مرتبط با فضاهای داخلی شامل برنامه­ریزی، تحلیل طراحی، برنامه­ریزی فضایی، مسائل زیبایی­شناسی و نظارت بر کار در محل به صورت تخصصی.
  • دانش ساخت وساز در محیط داخلی، سیستم­ها و عناصر ساختمانی، آئین­نامه­های ساختمانی، تجهیزات، مصالح و مبلمان.
  • ارائه طرحواره­ها، دست نگاره­ها و سایر مدارک مرتبط با طراحی فضای داخلی به منظور افزایش کیفیت زندگی و حفاظت از سلامت، امنیت، رفاه و محیط زیست مردم.

بطور کلی، معماری داخلی فرآیند حرفه­ای برنامه­ریزی، طراحی و پیاده­سازی فضای داخلی شامل تمامی عناصر آن همراه با ایجاد تغییر در برخی عناصر ثابت معماری و سازه، با بکارگیری مهارت، تجربه و دانش علمی، هنری و مهندسی در جهت تامین عملکرد، زیبایی، ارتقای کیفیت زندگی، افزایش کارآیی و فراهم­سازی سلامت، امنیت و رفاه ساکنین است (رفعتی، ایمانی؛ 1395: 55)

 

 


عناصر اصلی ساختار شهر

پس از معرفی معیارهای شناخت ساخت اصلی، در این قسمت به معرفی این اجزا پرداخته می­شود یا به عبارتی اجزا اصلی ساختار شهر کدام اند؟ در یک نوع معرفی عناصر سازمان فضایی در اشکال عناصر پهنه ای، عناصر کانونی، عناصر آستانه­ای و عناصر خطی به صورت زیر دسته بندی شده­اند.

 

  • عناصر پهنه­ای: شامل حوزه­ها

حوزه­ها به بخش هایی از شهر اتلاق می­شوند که به سبب کالبد و یا کارکرد از هویت و تشخص خاص و متمایزی برخوردار باشند. حوزه­ها عمدتاً به صورت پهنه­ای بوده و وجود تمرکز فعالیت در آن­ها از ویژگی­های بارز است. محتوای کار کردی حوزه­ها به یکی از اشکال زیر و یا ترکیبی از آنها می­باشد:

 

  • حوزه­های مسی
  • حوزه­های کسب و کار
  • حوزه­های ارائه خدمات و کالا
  • حوزه­های دارای کارکرد عمومی و نیمه عمومی
  • حوزه­های ویژه (حوزه هایی که ارزش طبیعی و تاریخی آنها مقدم بر کارکرد آنها است)

 

  • عناصر کانونی: شامل نشانه ها و گره ها

شانه­ها عناصر بصری هستند که به سبب نمادین بودن به عنوان راهنمای ادراکی موقعیت مکان و یا فضای شهری عمل می­کنند، این عناصر علاوه بر تقویت پیوستگی سازمان فضایی شهر موجب خوانایی و جذابیت فضای شهری نیز می­شوند. نشانه­ها به سه گروه زیر متمایز می­شوند:

  • نشانه­های بصری: عناصری که به دلیل پوسته ظاهری و ارتفاع، از فواصل دور قابل رویت بوده و در تعیین موقعیت و شناسایی جهت، تاثیر بسزایی دارند.
  • نشانه­های کار کردی: عناصری که با توجه به نوع کارکرد و فعالیتی که در آنها رخ می­دهد، در ذهن فرد ناظر، تصویر مشخص و به یادماندنی ایجاد می­نماید.
  • نشانه­های ذهنی: عناصری که بر اساس خاطره­ها در اذهان مانده است.
  • گره­ها: گره­ها عناصری هستند که در محل برخورد و اتصال راه­ها، در کانون­های خرید، ایستگاه ها و نقاط تغییر مسیر تشکیل می­شوند و واجد اهمیت به سبب ایجاد فضای فعالیت (میدان­های کانون­ها) می­باشند. این عناصر عموماً به سبب تنوع کارکردی و حضور همزمان شهروندان در آنها از سرزنده­ترین موقعیت­ها محسوب می­شوند.

 

  • عناصر آستانه­ای: (دروازه ها)

دروازه­ها، عناصر آستانه­ای در سازمان فضایی شهرها هستند که در گذشته عناصری از شهر بوده­اند که در امتداد مسیر جاده­ها و راه­های قدیمی ورود به شهر، در لبه خارجی حصار شهرها احداث می­شدند و امکان کنترل و نظارت ارتباط فضاهای درونی شهر با بیرون آن را میسر می­کرده­اند. از مهمترین ویژگی دروازه­ها در گذشته فرم کالبدی آنها بوده که به صورت یک دهانه بزرگ، مفهوم مشخصی از فضای ورودی را با تاکید بر حس مکان القا می­نمود. امروزه با توجه به تغییراتی که در شکل و کارکرد دروازه ایجاد شده، این عناصر مفهوم گذشته خود را از دست داده اند اما امروز به عنوان ورودی­های شهر مفهوم، عملکرد و کالبد متناسب با نیازهای جدید را دارند.

 

  • عناصر خطی: شامل راه­ها، لبه­ها و جداره­ها راه­ها
  • راهها به سبب ایجاد دسترسی و برقراری ارتباط ما بین عناصر و اجزاء شهری از مهم­ترین عناصر سازمان فضایی محسوب می­شوند. بسیاری از راه­ها علاوه بر ایفای نقش اصلی خود از فعالیت­های متنوع و جذاب از جمله تجاری، فراغتی و فرهنگی در سطح جداره­های خود برخوردارند.
  • لبه­ها: عناصری که بین دو حوزه پیوسته شهر یا بخشی از آن شکاف و پارگی ایجاد کرده­اند و موجب از بین رفتن انسجام فضایی شده­اند. حصار پیرامون مجموعه­های ساختمانی در مقیاس خرد لبه محسوب می­شوند. لبه­ها به دو دسته زیر قابل تمایز­اند: لبه­های مصنوع: این لبه­ها با عبور بزرگراه ها ایجاد گردیده و باعث کاهش کیفیت فضایی در حوزه های به هم پیوسته شهر گردیده­اند. لبه­های طبیعی: این لبه­ها، بر اثر عوامل فرسایشی هم چون دره­ها و رودخانه­ها و مسیل­ها پدید آمده­اند.
  • جداره­ها: جداره­ها بازتاب عینی ماهیت درونی عناصر استقرار یافته در جوار راه­ها و گره­ها می­باشند. به سبب تفاوت سرعت در نظام حرکتی به ویژه در راه­ها، در دو زمینه شامل نمای خارجی بناها در بدنه اصلی خیابان­ها و میدان­ها و هم چنین بدنه بزرگراه ها قابل تفکیک می­باشند که اشکال آنها به قرار زیر است: جداره­های دارای ارزش تاریخی: جداره هایی که به لحاظ فرم، سبک معماری، رنگ و مصالح ، قدمت و ارزش تاریخی آن،از تناسب بصری برخوردار می باشد. جداره­های دارای ارزش کار کردی: جداره­هایی که به دلیل نوع کارکرد جاری در آنها جاذب گروه­های متفاوت جمعیتی جهت تفرج و تفریح می­باشند. جداره­های دارای ارزش پوشش گیاهی جداره های باارزش پوشش گیاهی که علاوه بر ایجاد کریدورهای اکولوژیک و افزایش مطبوعیت فضایی، می­تواند در حضور شهروند در شهر به ویژه در حرکت پیاده نقش بسزایی داشته باشند (مهندسان مشاور بوم سازگان، ۱۳۸۵).

 

انجام پایان نامه شهرسازی


طراحی مجموعه فرهنگی- تفریحی بوستان ملت شهر رشت

  چکیده:

امروزه با تشدید بحرانهای ناشی از عدم سازگاری آثار معماری با محیط پیرامون خود ، شاهد همگرایی مجدد گرایشات موجود در این عرصه به سمت حقیقتی هستیم که همانا احیاء رابطه انسان با طبیعت می باشد ؛ آرمانی که اگرچه ریشه های خود را به نظریات ارائه شده در قرون گذشته مدیون است اما این بار در قالب هایی نوین و متنوع چون معماری پایدار ، معماری سبز و نظایر آن تجس?م یافته و به تدریج طیف وسیعی از دستاوردهای این عرصه را به خود اختصاص می دهد . در این راستا معماری جامعه روستایی گیلان نیز به عنوان یکی از مواردی که در آن کالبد بنا نه با مقاومت در مقابل نیروهای طبیعت و نه در سر سپردن آگاهانه ، بلکه در هماهنگی با آن شکل می یابد نمونه ای است از اتحاد صحیح انسان و طبیعت ؛ ازین رو در این مقاله بر آنیم تا با استفاده از تکنیک مطالعه کتابخانه ای و نیز با استناد به تحقیقات و برداشت های میدانی که در جهت بررسی وضعیت گونه های مسکن روستایی گیلان انجام گرفته، پس از بررسی کیفیت تأثیر پذیری معماری بومی گیلان از طبیعت اطراف خود جنبه های شاخص آن را بر شمرده تا با الگو پذیری از آن آسیب شناسی بحران موجود تسهیل گردد و زمینه ای جهت حفظ و تداوم این ارزشها در معماری نوین فراهم آید.

پایان نامه معماری


پایان نامه معماری: طراحی خانه هنرهای سنتی قزوین

چکیده:

هنر یک مکتب پرورشی و رشد دهنده است، مکتبی که به نیاز روحی، معنوی انسان پاسخ می دهد. فرد از طریق آن، در جستجوی گمشده خویش است و با یافتن نشانی از آن که ریشه در حقیقت دارد، به وجد می آید. در این بین هنرهایی که بر پایه انتزاعات ذهنی فرد و با الهام، نه تقلید صرف از طبیعت حاصل شده اند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. این هنرها که ریشه در سنت دیرین دارند، سینه به سینه و نسل به نسل منتقل گشته اند. آشنایی نسل جوان با آنها از مهمترین نیازهای فرهنگی جامعه است. از اینرو ایجاد مکان های مناسب فرهنگی هنری که امکان آموزش هنرهای سنتی و نمایش آثار هنری را فراهم می آورد، ضرورت دارد.
در این طرح سعی بر این بوده تا مرکز فرهنگی هنری ای بدین منظور تحت عنوان خانه هنرهای سنتی قزوین” طراحی شود.
فصل اول شناخت موضوع و ضرورت آن، مطالعات مربوط به شهر و بررسی چند نمونه فرهنگی هنری را در بر می گیرد. مطالعات مربوط به شهر، به اقلیم و جغرافیا، موقعیت اجتماعی، پیشینه فرهنگی، هنری و هنرهای سنتی قزوین و بناهای تاریخی آن که مطالعه آنها با توجه به قرارگیری زمین در منطقه مرکزی شهر لازم است، می پردازد.
فصل دوم که بیانگر روند طراحی است، ابتدا به معرفی و تحلیل سایت و فضاهای مورد نیاز مجموعه در آن می پردازد؛ سپس اصول شکل دهنده طرح و استانداردهای فضایی را بیان می دارد و درنهایت برنامه فیزیکی جزء فضاها را در بر می گیرد.
در انتها نیز نقشه های معماری این مرکز فرهنگی هنری، پیوست شده است.

 

 

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها